مهارت های نویسندگی

چطور نوشتن را شروع کنیم؟

تصویری که ذهن انسان در مسیر باورهایش مصور می سازد، بازتاب روشن ترین حس بودن در نگاهی آشناست. تفکر نویسنده، تجلی زیباترین احساسی است که به آرزوهای بشر معنا می­ بخشد و تصویر روشنی از زندگی را مصور می ­نماید. این همان باوری است که به چگونه زیستن معنا می ­بخشد. قدرت تفکر به حضور این باور عمیق جهت می­ دهد و در قالب ساده ترین واژه، حقایق مکتوم بشر را آشکار می­ نماید. تجلی این حس روشن، بیانگر این حقیقت است که باید چطور نوشتن را شروع کنیم. پاسخ به این سؤال به همان نگاه اولیه انسان به نوشتن بر می­ گردد که در واقع، تصویرگر نگاهی آشناست. در اینجا به بیان این حقیقت می­ پردازیم:

 

۱) با خواستن چطور نوشتن را شروع کنیم

نوشتن تصویر روشنی از نگاه نویسنده به حقایق زندگی است که ابتدا با خواستن آغاز می­ شود. نگاهی فراسوی یک حس آشنا که به چگونه زیستن معنا می­ بخشد، اما همواره این سؤال در ذهن مرور می ­شود که با خواستن چطور نوشتن را شروع کنیم؛ زیرا نوشتن تصویری از رؤیاهای ماست و این رؤیاها برای تحقق، نیاز به بستری مناسب دارند. در اینجا به نکاتی می­ پردازیم که به این احساس زیبا معنا می بخشند.

 

الف) آگاهی

دانستن و آگاهی از نیازها و باورها می­ تواند به این حس پنهان جهت دهد. در واقع، آگاهی پاسخی است به این سؤال که با خواستن چطور نوشتن را شروع کنیم. آنچه باید یک نویسنده بداند، آگاهی از حقیقت نوشتن و نقش تفکر در بیان واقعیت هاست. آگاهی، رمز عبور از مجهولات و سؤالات ابهام برانگیزی است که انسان را در وادی نوشتن ترغیب به تفکر می نماید و این تجلی زیباترین نگاه وی به این نیازهاست.

 

آگاه اگر شدی به آهنگ نیاز

واقف شوی از چنین نشان، غرقه راز

مجهول بُوَد هزار تصویر دگر

هرگونه گره شود ز این حادثه، باز

 

زمانی که انسان با یک تفکر روشن به مجهولات ذهنش می اندیشد، هم حس رسیدن به آگاهی در وجودش زنده می شود و هم می تواند ساده و روشن به افکارش جهت دهد. در این حالت، با تغییر و تحول و تصویرسازی ذهن، باورهای انسان معنا خواهند یافت. این همان رمزگشایی مجهولاتی است که ذهن برای یافتن آنها، بارها به اندوخته هایش پناه برده و با پیوند حقایق حسی آشنارا تجربه نموده است. معنای چنین نگاهی، آگاهی از واقعیت های شناختی و اصول معرفتی است که به هر نوشته ای معنا می بخشد.

 

ب) اشتیاق

نوشتن ارتباط مستقیمی با تمایلات درون انسان دارد، در واقع بازتاب احساسی غریب است که به نویسنده توان بیان افکارش را می­ بخشد. شوق به نوشتن، تفسیر این سؤال است که با خواستن چطور نوشتن را شروع کنیم. تمایل به بیان افکار و پرورش حقایق ذهن، در واقع نشانه ای از حضور این حس زیباست که به انسان توانایی پرورش صور ذهن را می ­بخشد تا هر آنچه باید در قالب واژه ها بیان شود، تفسیر حقیقتی ناب باشد.

هر نقش نکو شود ز اندیشه، عیان

در لفظ، چنین حقیقتی گشته بیان

پس شوق اگر نبوده در جان و دلت

دان اصل وجود گشته در دیده نهان

 

اشتیاق، تصویر همان احساسی است که نویسنده را برای درک واقعیت های نوشتاری به اصول خاص معرفتی پیوند می زند تا تصویری که باید در قالب واژه­ ها بیان شود، با این احساس ناب در مسیر باورهای وی قرار گیرد. شوق به نوشتن ذهن نویسنده را برای پاسخگویی به مجهولات آماده می­ سازد تا تصویری که باید مصور گردد، با این نشانه به اصول خاص پیوند بخورد و درقالب واژه­ ها و عبارت­ های ساده، تصویرگر حقایق باشد.

 

ج) حرکت

آگاهی و اشتیاق به نوشتن، رمز موفقیت نویسنده در بیان حقایق است که در قالب حرکت و جهش فکری به نویسنده این امکان را می بخشد که روش درست بیان باورهایش را آشکار سازد تا پاسخی باشد برای این سؤال که با خواستن چطور نوشتن را شروع کنیم. شوق، مسیر رسیدن به واقعیت های نوشتاری را نشان می­ دهد، پس نویسنده با هدف می­ تواند به بیان این واقعیت ها بپردازد.

با شوق حضور عشق و حکمت در دل

هر نقش نکو شود ز فطرت حاصل

اندیشه اگر عیان شود با حکمت

جاهل ز حضور آن بُوَد پا در گل

 

یافتن، رمز تغییر و تحول است. حرکت به این یافتن معنا می­ بخشد تا نویسنده بتواند از هر واژه، تصویر درستی از واقعیت­ ها را آشکار سازد، پس نویسنده با تجزیه­ گرایی ذهن در جهت ارائه مضامین خاص به  مجهولات و سؤالات ذهن خویش پاسخ می­ دهد تا آنچه باید مصور گردد، با این حس روشن به باورهای شناختی بینجامد و معنای هر واژه را در راستای این احساس آشکار سازد. در واقع این مطلب در آغاز نوشتن می ­تواند به عنوان یک روش مؤثر، به هر باور انسان معنا ببخشد.

 

۲) با اعتماد چطور نوشتن را شروع کنیم

اعتماد، تصویر واقعی احساسی است که به خواسته های انسان جهت داده تا در بازتاب نگاه وی، زیباترین تصویر مصور گردد. این توانایی در واقع یافتن حقیقت برای تقویت نشانه های شناختی و صور ادراکی است تا هر نویسنده­ ای بتواند از هر نشانه، تصویر حقیقی احساسش را مصور نماید. اینجاست که اعتماد به هر انسانی می­ آموزد که چطور نوشتن را شروع کند. در اینجا به این نکات اشاره می­ کنیم:

 

 

الف) باور

برای آنکه بتوان نویسنده­ موفقی شد، باید در آغاز نوشتن به توانایی­ های خود اعتماد کرد. این باوری است که به انسان قدرت انتخاب و گزینش نشانه ­های شناختی را می­ بخشد تا به این نکته دست یابد که چگونه به استعدادها و قوای درونش بها دهد. این در واقع پاسخ این سوال است که با اعتماد چطور نوشتن را شروع کنیم. هر نوشته، بیانگر همین احساس روشن و درک صحیح است و می­ تواند به کلیه­ اصول شناختی معنا ببخشد تا هر واژه، بازتاب تفکری ناب گردد.

 

چون باور توست اصل این شیدایی

اندیشه  بُوَد قرین این بینایی

پیدا شود از حضور دل این حکمت

این رسم نکو  بُوَد فقط  رسوایی

درک توانایی به انسان قدرت تفکر و بررسی جزئیات را می­ بخشد. در این حالت، هر باوری مقدمه ای برای شناخت مجهولات خواهد بود و هر نشانه ای که می ­تواند به بازخورد مناسب وی منتهی گردد، به عنوان رمز­ عبور اندیشه ها را متحول خواهد ساخت تا به واسطه حضور چنین احساسی تمام نشانه های شناختی با نوع نگاه انسان هم ­جهت گشته و تصویر روشنی از آینده را مصور نمایند. این همان واسطه ای است که به تلاش انسان در مسیر واقعیت ها پاسخ می­ دهد.

 

ب) درک

برای تبلور اندیشه، نیاز به شناخت و درک بعضی از واقعیت­ های پنهانی است که می­ تواند به تصویر واقعی نگاه ما معنا ببخشد. همین درک صحیح است که به ما می­ آموزد با اعتماد چطور نوشتن را شروع کنیم. آگاهی از این نشانه ها و صور ناشناخته ذهن می­ تواند واسطه تغییر باورها و نوع نگاه انسان به زندگی باشد، پس برای ارائه بسیاری از نشانه ­های شناخت و صور ذهن می ­توان در آغاز نوشتن به درک و دریافت واقعیت های شناختی پناه برد و این حقیقت را واسطه تغییر و تحول ذهن قرار داد.

 

آن نقش که فکر می­ کشد بر دفتر

باشد چو شراب ناب در هر ساغر

نوشیدن فکر رمز هر دانایی

هر چند چو گل شود در آخر پر پر

با شناختی که می توان نسبت به خود و توانایی های وجود خویش داشت، نقش واقعیت های پنداری و تصاویر قابل تغییر در مسیر حقایق آشکار خواهد شد، پس می توان از درک این نشانه ها به اصل نوشتن و اصول شناختی تکیه کرد. این در واقع در راستای بیان واقعیت های ذهن، به عنوان واسطه باعث تغییر شرایط خاص گشته تا آنچه باید در بیان افکار نویسنده واسطه تصویرگرایی اندیشه باشد، با این نگاه صحیح به واقعیت ها بپیوندد.

 

۳) با مطالعه چطور نوشتن را شروع کنیم

ذهن گسترش ­پذیر انسان دائم در برخورد با موقعیت­ های مختلف تصویرسازی می ­نماید تا از هر نقش و تصویری بتواند به صور ادراکی جهت بخشیده و از مجموع این نشانه­ ها، به جمع­ بندی اطلاعات و ارائه واقعیت های شناختی دست­ یابد. این پاسخ سؤالی است که همواره در ذهن ما مرور می­ شود که با مطالعه چطور نوشتن را شروع کنیم. در اینجا به بیان این راهکار­ها می پردازیم:

 

الف) کسب اطلاعات

اندیشه انسان مدام در مسیر پردازش واقعیت های شناختی، نیاز به بررسی وقایع و هم خوانی صور مختلف ادراکی دارد. داشتن آگاهی وکسب اطلاع از امور مختلف می تواند راه گشای انسان در مسیر رسیدن به باورهای شناختی باشد. به همین دلیل، به صورت فراگیر می­ توان گفت کسب اطلاعات به ما کمک می ­کند تا بدانیم چطور با مطالعه نوشتن را شروع کنیم؛ زیرا آنچه ما باید دربیان حقایق، افکار و باورهایمان بدانیم، داشتن توانایی و قدرت ارائه اندوخته های ذهن ماست که به­ صورت گسترده می تواند راه گشای ما در بیان واقعیت­ های شناختی باشد.

اندیشه ماست رمز هر رسوایی

این حکمت خوش بُوَد همان دانایی

آگاهی و کسب رمز و رازی شیرین

چون  نقش بُوَد قرین این شیدایی

 

 

نوشتن، بازتاب ذهن گسترش­ پذیر ماست. به همین دلیل، داشتن اطلاعات لازم و توانایی گزینش نشانه­ های شناختی خود به­ خود می ­تواند بیانگر آموزه های مختلفی باشد که ذهن در رویارویی با وقایع مختلف به آن دست­ می­ یابد. کسب اطلاعات در واقع ترجمه نکات مرموزی است که نویسنده در برخورد با موقعیت های مختلف در ذهن خود پرورانده است . با همین توانایی هر انسانی در وادی نوشتن به اصول خاص معرفتی پایبند می­ گردد تا تصویر روشنی از یافته های ذهنش را به صورت هماهنگ با شناسه های رفتاری آشکار سازد.

 

ب) تجزیه و تحلیل مسائل

ذهن ما برای یافتن برخی از واقعیت ها، نیاز به گزینش زیباترین نشانه های شناختی دارد. در این حالت، آنچه باید در نگاه اولیه انسان با صور مختلف شناختی راه گشای وی باشد، پردازش واژه­ های خاص و بیان معانی قابل تفسیر است. در همین راستا، می توان گفت که تجزیه و تحلیل این مسائل، پاسخ به سؤالی است که در ذهن ما مرور می­ شود، اینکه با مطالعه چطور نوشتن را شروع کنیم و بتوانیم به کلیه نکات مبهم ذهن خود پاسخ دهیم و به نتیجه درستی از وقایع ادراکی و واقعیت های شناختی دست یابیم.

صد جلوه خوش ز این نشان پیدا شد

اندیشه ورای هر گمان رسوا شد

چون ساخت ز رمز هرنشان تصویری

تفسیر نمود و اوج غم شیدا شد

مطالعه به ما این امکان را می­ دهد که بتوانیم با زمینه­ سازی صحیح، به کلیه نشانه­ های شناختی جهت دهیم. هر نویسنده باید با دریافت اولیه این نشانه­ ها، ذهن خود را به­ صورت خودآگاه با باورهای معرفتی همسو سازد و با گزینش صحیح معانی، به پردازش این واقعیت ها دست یابد، بنابراین تجزیه و تحلیل مسائل می ­تواند به کلیه امور شناختی معنا ببخشد و ذهن نویسنده را برای کسب توانایی­ های لازم، پرورش واژه ­ها و معانی خاص آماده سازد.

 

 

۴) با تفکر چطور نوشتن را شروع کنیم

اندیشه انسان به صورت مستقیم با درک و دریافت نشانه های شناختی همراه است تا جایی که با تفکر می­ تواند به نوع نگاه خویش معنا ببخشد و تصویر روشنی از واقعیت ها را مصور سازد. در واقع این نوع نگاه به هر فرد آگاهی این توانایی را می بخشد تا بتواند به این نکته دست یابد که با تفکر چطور نوشتن را شروع کنیم. این حقیقت ترجمه نگاه صحیح انسان به زندگی و واقعیت های مختلف ادراکی است که به گزینش و پردازش صحیح واژه ها و معانی منتهی می­ شود .در اینجا به بیان نکاتی در رابطه با تفکر و نقش آن در آموزش نویسندگی می پردازیم.

 

الف) انتخاب درست موضوع

هر نوشته با توجه به اینکه بازتاب نوع نگاه وی به مضامین مختلف است ،در راستای همین تفکر می تواند با انتخاب درست موضوع به این واقعیت شناختی معنا ببخشد تا آنجا که هر اندیشه سالمی می تواند با دریافت مستقیم نشانه های شناختی، به اصول ادراکی بپیوندد و تصویر روشنی از تفکرات قابل تغییر را ارائه دهد. گزینش صحیح معانی در همین راستا، این توانایی را به ما می­ بخشد که با انتخاب درست موضوع بدانیم با تفکر چطور نوشتن را شروع کنیم. درک این حقیقت می ­تواند به کلیه سؤالات ابهام برانگیز ذهن پاسخ دهد.

هر نقش که فکر می­گزیند زیباست

چون رنگ و نشانه اش به غایت پیداست

با درک درست می­ نشیند در دل

این جلوه بی نشانه اصلش رسواست

 

آئینه ذهن انسان به صورت مداوم در برابر تصاویر مختلف شناختی، توانایی انعکاس صور ادراکی را دارد. به همین دلیل، اینکه ذهن گسترش پذیر چه موضوعی را انتخاب کند، به شکل قابل توجهی بیانگر واقعیت­ های شناختی خواهد بود تا هر نویسنده موفقی بتواند با انتخاب صحیح موضوع، در قالب یک تفکر ایده ­آل به مضامین شناختی معنا بخشیده و یک کل منسجم، متشکل از حقایق قابل تفسیر را به وجود بیاورد.

 

ب) بسط مضامین در ذهن

ذهن در واقع یک کلیت قابل تعریف است. بسط مضامین در ذهن گسترش پذیر ما، پاسخی برای این سوال است که با تفکر چطور نوشتن را شروع کنیم؛ زیرا آنچه در اندیشه ما می­ تواند به باورهایمان جهت دهد، مجموعه گسترده ای از واقعیت های ادراکی است که ذهن به صورت مستقیم در ارتباط با آنها دائم درحال تصویرسازی بوده و از هر تصویر می­تواند به واقعیت­ ها معنا ببخشد. به همین دلیل، اغلب برای رسیدن به زیباترین تصاویر، ذهن به صورت کاملا شناخته شده به گسترش و بسط مضامین می پردازد تا ز هر تصویر، مجموعه کاملی از حقایق آشکار گردد.

 

تصویر اگر نهان شود در تصویر

صد جلوه بی نشانه گردد تفسیر

چون حکمت هر نشانه­ای پنهان شد

معنای هزار لفظ گردد تعبیر

 

اندیشه با یافتن نشانه هایی که در برخورد با موقعیت ها به آن رسیده، می ­تواند به هر سؤال ابهام برانگیزی پاسخ دهد و به صورت فراگیر از کلیه صور ادراکی در جهت توضیح وقایع و بیان مجهولات کمک بگیرد. به همین دلیل، ذهن به صورت مستقیم از هر باوری برای گسترش معانی و اندوخته های خویش واسطه می ­سازد تا بیانگر همان اطلاعات نخستینی باشد که در برخورد اولیه پنهان نموده است. در این حالت، هماهنگی و شباهت مضامین می­ تواند بیشترین تأثیر را در نمود ارزش های شناختی داشته باشد و خود به خود در بیان این واقعیت ها مؤثر واقع شود.

 

۵) با نیاز چطور نوشتن را شروع کنیم

تمایلاتی که در درون هر انسانی حضور دارد، در واقع آغازگر حسی غریب است. احساسی که اورا برای یافتن و باور واقعیت های شناختی آماده می­ سازد تا بتواند از هر نشانه ای که واسطه تصویرگرایی است، به باوری عمیق دست ­یابد. در این حالت، در ذهن هر انسانی این نکته که با نیاز چطور نوشتن را شروع کنیم، آغاز باور و حسی ناب می­ گردد بنابراین صور شناختی در قالب نشانه های قابل تغییر به بسیاری از نیازهای وی پاسخ می ­دهد تا تصویر روشنی از باور هر انسانی منعکس گردد. در اینجا به بیان این مطالب می­ پردازیم:

 

 

الف) شناخت توانایی ها

آنچه هرکس باید بداند، آگاهی بر توانایی هایی است که وی را برای درک واقعیت ها آماده می ­سازد، بنابراین شناخت توانایی ها حقیقتی است که به ما می­ آموزد با نیاز چطور نوشتن را شروع کنیم؛ چون اصل و منشأ بسیاری از شناسه های ادراکی، حضور باوری است که از بطن توانایی های آدمی جان یافته. این همان تصویرگرایی روشنی است که باید در قالب زیباترین تصاویر خلق شده در مجموعه تفکرات آدمی تجلی یابد تا احساسی که می­تواند بیانگر این تغییر و تحول باشد، با این حس پنهان آشکار شود.

گر جوهر خویش یافتی، پیروزی

زین حکمت عشق، علم حق آموزی

پرواز تفکرت بُوَد زین حکمت

پس شعله شوی درون جان افروزی

 

واقعیت­ های شناختی می­ توانند نقش واسطه را ایفا نمایند. این تصاویر همراه با حقایق درون، هر انسانی را بر قوای ادراکی و توانایی های درون خویش واقف می سازند. در واقع با چنین احساسی می­ توان از هر نشانه ای که با تصاویر شناختی همگام می گردد، به معنا و مفهومی عمیق دست یافت و با هماهنگی بین واژه ها با صور قابل ادراک، مجموعه منظمی از باورها را به تصویر کشید که خود معنای حقیقی شناخت احساسی غریب است و می­ تواند تحول بخش واقعیت ها باشد.

 

ب) استفاده درست از استعدادها

اینکه با نیاز چطور نوشتن را شروع کنیم، با نوع نگاه ما ارتباط مستقیمی دارد؛ زیرا استعدادهایی که در وجود هر کسی حضور دارد، به عنوان واسطه ای برای درک واقعیت های پنهان است. به همین دلیل استفاده درست از استعدادها می­ تواند راهگشای این نیاز باشد، بنابراین آنچه باید از درک واقعیت ها به آن دست یافت، بازتابی از تصاویر شناختی است که خود به خود به عنوان راهنما، به معانی قابل تعریف جهت می­ بخشد تا هر کسی بتواند از این معانی به مجموعه کاملی از تصاویر شناختی دست یابد.

چو فکر تو شد قرین این حیرانی

هرگز نَبُوَد ز بهر آن پایانی

با درک درست می­توان معنا یافت

چون نیست برای فکر ما زندانی

 

نگاهی که ما به واقعیت های شناختی داریم، مفسر بسیاری از مجهولاتی است که پاسخش در نوع نگاه ما پنهان است. استفاده درست از استعداد ها، مقدمه تحولی عمیق است که به هر واژه معنا می­ بخشد و به هر مجموعه هدف تا به صورت مستقیم بسیاری از نشانه های تغییر و تحول در وجود انسان تجلی یابد. این همان معنا گرایی است که می تواند به این مجهولات پاسخ دهد و تصویر کاملی از واقعیت های اثبات شده ذهن انسان را مصور نماید تا هر احساسی که می تواند راهگشای این تغییر باشد، در مسیر این معنا گرایی آشکار گردد.

 

۶) با نگاه درست چطور نوشتن را شروع کنیم

هر انسانی باید برای رسیدن به هدف، به نگاه خود جهت بخشد و از تصاویر قابل شناختی که ذهن به صورت مکرر مصور می نماید، به یک حس قابل تفسیر دست پیدا کند. این حقیقت به صورت مستقیم مربوط به این مطلب می ­شود که با نگاه درست چطور نوشتن را شروع کنیم، پس باید از راهکارهای قابل تعریف به اصل و منشأ واقعی ادراک دست پیدا کرد و به احساس زیبایی رسید که تحول بخش و سازنده است. در اینجا به بیان نکاتی می­ پردازیم که به صورت مستقیم با این مطلب ارتباط دارند:

 

الف) هدف

آن سوی اندیشه کمال یافته هر انسانی واقعیت هایی موج می زند که به صورت یک نماد یا رمز قابل تعریف، در هدف گرایی وی مؤثر واقع می شود. هدف به ما می­ آموزد که با نگاه درست چطور نوشتن را شروع کنیم؛ زیرا آنچه باید بیان شود، تفسیر نگاهی آشناست که از برخورد مستمر ذهن با موقعیت های قابل شناخت نشأت می گیرد. با همین تفسیر روشن می ­توان به اصول شناختی پایبند بود و از هر رنگ و جلوه ای که در این مسیر واسطه قرار گرفته به کمال گرایی و تصویر روشنی دست یافت که به صورت مستقیم بیانگر واقعیت های فراموش شده است.

تفسیر اگر شود هدف، می دانی

مقصود چنین نشانه را می خوانی

پس اصل وجود خود درین حکمت یاب

چون محو چنین نشانه ای می­ مانی

 

زمانی که ذهن انسان با شرایط و موقعیت های مختلف آشنا می گردد، هدف را وسیله بیان آرزوها قرار داده و از هر نقش و تصویری به باوری غریب می رسد. حسی که هم با حقایق شناختی ارتباط دارد و هم با صور ناشناخته ای که به صورت مکتوم در اصل این واقعیت پنداری پنهان بوده است، پس باید در وادی تغییر و تحول اندیشه هدف را به عنوان یک رمز نمادین به باورهای خویش افزود تا حس روشنی که می تواند به این واقعیت ها معنا ببخشد،به عنوان واسطه آشکار گردد.

 

 

ب) تمرین و تکرار

نوشتن تنها با تمرین و تکرار به نتیجه می ­رسد، بنابراین با استمرار می ­توان به این حقیقت دست یافت که با نگاه درست چطور نوشتن را شروع کنیم. زمانی که ذهن انسان با تکرار، مجموعه گسترده ای از نشانه های شناختی را به وجود می ­آورد، با نوشتن مستمر می ­توان اندوخته های ذهن را در وادی ارائه حقایق به موقعیت های مختلف پیوند زد و به تصویر روشنی از واقعیت ها رسید. این در واقع، بازتاب همان تفکراتی است که خود به خود راهگشای نوشتن بوده ­اند و با نگاه صحیح می­ توان به این باورها معنا بخشید و اصل را بر فرع غالب ساخت.

تکرار اگر کنی درین وادی فکر

پیدا شود از حضور آن معنی بکر

دریاب که اصل این هدف، عشق بُوَد

زین فکر نکو شوی چنین طالب ذکر

 

 

لحظه ای که ذهن درگیر استمرار این اندوخته هاست، با بازخوردی که در مسیر این موقعیت ها به آن می ­رسد، بیانگر همان نشانه هایی خواهد بود که در بین واژه ها و معانی پنهان بوده و تنها از طریق تفسیر و شیوه نوشتن می توان به آنها دست یافت. با این روش، اندیشه انسان می­ تواند در عملکرد های مثبت و تاثیرگذار واژه ها و معانی انتخابی، به اصل و منشأ تغییر و تحول ذهن دست یابد و حقیقت را جایگزین نشانه های مجازی نماید.

 

آنچه در قالب روش ها و شیوه های مختلف به عنوان راهکار صحیح نوشتن بیان شد، تصویر واقعی اندوخته های ذهن ماست که به ما می ­آموزد چطور نوشتن را شروع کنیم و بتوانیم با تفسیر یافته های ذهنمان، به حقیقت برسیم. این همان بازخورد مناسبی است که در وادی نوشتن، به تصویرگرایی و تجلی نشانه­ های شناختی معنا می­ بخشد و بیانگر باور عمیقی است که در مسیر یک تفکر سالم، در قالب واژه ها و معانی مختلف بیان می شود.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *