مهارت های نویسندگی

از کجا بفهمیم استعداد نویسندگی داریم؟

ذهن سرشار از حقیقت عشق، بازتاب نگاهی روشن است که در شور وشری وصف ناپذیر، از هزاران تصویر خیال، نقش خوش مصوّر می سازد. این تصاویر شور انگیز، بیانگر احساسی غریب است که از انعکاس صور غریب ذهن به باوری دیگر می رسد. چون حقیقت در نگاه روشن فردا مصوّر گردید، این همه نقش و تصویر خلق شد که معنایش حضور حقیقت در لفظی حیرت انگیز است. نوشتن، منشأ این تحول عظیم خواهد بود تا دنیای انسانیت در موج افکاری غریب جان پذیرد.

 

چون اندیشه راهگشای حقیقت جاوید گردید، معنی واقعی نیاز انسان در هستی ثابت گشت. امروز باور این حقیقت، نشان دهنده هزاران تصویر دیگر است که خود در رنگ های وصف ناپذیر خلقت شور و هیجان آفرینش را منعکس ساخته. نشانه هایی که اگر به باور امروز پیوند بخورد، نقش و تصویری ژرف خواهد آفرید. نوشتن، بازتاب همین احساس لطیف است که در آئینه اندیشه، هزاران نقش حیرت انگیز به وجود آورده و خود نشانه ای از همان احساس نخستین خلقت در عالم هستی است. نوشتن، تصویر روشنی از اندیشه آدمی است که شورانگیزترین معانی را در قالب لفظ مصوّر می سازد، حال هر فرد از کجا باید بداند که استعداد نویسندگی دارد؟ چگونه می توان به این توانایی واقف گشت؟

 

در اینجا به دلایلی اشاره می کنیم که هر فرد با درک و شناخت آنها، پی به هنر نویسندگی خود خواهد برد:

 

۱) ذهن وقّاد:

یکی از مهمترین عواملی که در نوشتن، نقش مهمی را ایفا می کند، فکر و اندیشه عمیق است. ذهن وقّاد انسان، می تواند بیانگر تصاویر شور انگیز ذهن و حقایق بی پایانی باشد که در وجود هر انسانی موج می زند. تراوش فکر، به صورت مستقیم در هنر نویسندگی تأثیر گذار است تا جایی که بدون آن رشد و گسترش تصاویر ذهن امکان پذیر نخواهد بود. زمانی که اندیشه در مجموعه گسترده ای از تفکرات خود، به حس آفرینش و ظهور حقایق گرایش می یابد، در واقع آغازگر راهی غریب است که تحت عنوان نویسندگی با پیچیدگی ها و هیجانات خاصی همراه بوده و بیانگر تصاویر روشن ذهن می باشد.

 

اندیشه ای که در اوج تعالی با حقایق آشنا می شود، در واقع به صورت گسترده با تصویر آفرینی حقایق به نشانه های غریب ذهن معنا می بخشد و با مصوّر ساختن حقیقت، به بازتاب اندیشه های ناب خود پناه می برد تا صورت واقعی این نشانه ها را آشکار سازد. در واقع زمانی که ما پی به عمق اندیشه خویش می بریم، به این حقیقت واقف خواهیم شد که در ما نیز هنر نوشتن وجود دارد؛ زیرا آنچه در ذهن گسترش پذیر خویش داریم، آغاز همان راهی است که به نویسندگی ختم می گردد.

 

اندیشه ما چو غرق در حیرت شد

پنهان ز حضور خود درین فطرت شد

هر فکر چو گسترش پذیرست اینجا

معنای حضور آن همین فکرت شد

 

۲) تیز بینی:

نویسندگی ارتباط مستقیمی به نوع نگاه انسان دارد. اغلب انسان هایی که افکارشان متمرکز به حقایق جامعه بوده، اندیشه ای گسترش پذیر دارند. در واقع، صور خیالی که در ذهن آنان تصویر ساز وقایع است، می تواند به این حقیقت طلبی معنا بخشد و جلوه های روشنی از عشق را به مرحله ظهور رساند. نگاه عمیق به جهان هستی، یکی از نشانه های حس نویسندگی در انسان است که به باورهای وی جهت می بخشد و تصویر حقیقی انسانیت را بر ملا می سازد.

 

لحظه ای که اندیشه انسان به جمع بندی و مقایسه صور مختلف ذهن می پردازد، با اصول ادرکی و نشانه های شناختی آشنا می شود. در این حالت، حس تأثیر پذیری به حقایق رنگ خاصی بخشیده و در ظرف اندیشه انسان، تصاویر غریبی از حقیقت را مصوّر خواهد ساخت. این در واقع، نشانه ای از هنر نویسندگی در وجود انسان است که هر فرد در برخورد با صحنه های مختلف و حوادث اجتماع، می تواند این درک و حس تیز بینی را در خود بیابد و به استعداد نویسندگی خود واقف گردد.

 

هر انسانی با درک این توانایی، لحظه ای که در خلوت به حقایق فکر می کند، نگاه تیزبین وی تصاویری را در ذهنش تداعی می نماید. این تصاویر، نشانه های یک درک عمیق از هستی و جهان بوده و می تواند شور و شوق رسیدن به حقیقت را به مرحله ظهور برساند. در برخورد با وقایع، نگاهش به اصل و منشأ این تغییرات متمرکز می گردد که خود نشان دهنده احساس لطیفی است که افکارش را در مجموعه حیرت انگیز نیاز، به شور و هیجان وا می دارد تا نوشتن در این حقیقت ناب تجلی یابد.

 

۳) احساسات لطیف:

در درون انسان، هیجانات خاصی وجود دارد که وی را برای انعکاس احساسات درون به شور و وجدی وصف ناپذیر می رساند. داشتن این حس، نشانه ای بر قدرت نوشتن و بیان حقایق درون است که به صور خاصی با حقیقت گرایی اندیشه همگام می شود و جلوه روشنی از نیاز را به تصویر می کشد. حقیقتی که در موج خروشان این تصاویر ذهن به مرحله ظهور می رسد، حس و باوری غریب بوده که مجموعه درهم پیچیده افکار انسان را چون بازتابی از عشق بر ملا می سازد. ارتباط فکر با احساسات لطیفی که در درون انسان موج می زند، باور و تصویر روشنی از حقیقت بوده که می تواند با نقش آفرینی اندیشه در موجی از احساس، زیباترین نقش ها را در قالب الفاظ مصور سازد. پی بردن به حس نویسندگی، ارتباط مستقیمی با درک این احساس و فهم عمیق وی از جهان دارد. برای آنکه بدانیم قدرت نوشتن داریم، باید احساس درون خود را در موجی از نشانه های غریب ذهن و باورهای ادراکی خویش بشناسیم تا نیازمان به مقصود نهایی متصل گردد. لحظه ای که انسان پی به هیجانات درون خویش می برد، به باوری خاص می رسد. تصویری که روشن ترین نشانه های ذهن وقّاد وی را به مرحله ظهور می رساند، پس می تواند با درک این احساس، به قدرت نویسندگی خود پی ببرد؛ زیرا آنچه از احساسات لطیف وی نشأت می گیرد، قدرتی خاص بهر اتحاد تصاویر روشنی است که ز باورهایش رؤیایی از حقیقتی شیرین می سازد. رؤیایی که حضورش با درک این احساس زیبا معنا می یابد و می تواند قدرت نوشتن را در وی آشکار سازد و باورش را به یقین برساند.

 

با حس لطیف خود چو همگام شوی

دور از ره هر گمان و اوهام شوی

چون یافته ای نشان این حس لطیف

هر لحظه ز شوق غرق این نام شوی

 

۴) خیال پردازی:

ذهن خلاق انسان با کلیت محوری و بررسی جزئیات، به بیان نشانه هایی می پردازد که از تصاویر خیالی در ذهن خود داشته است. به صورت کلی از هر نشانه، صور ادراکی با جاذبه هایی خاص ظاهر می شوند که به صورت جانبی، با دیگر نشانه های ادراک تصویر روشنی از عالم خارج از ذهن را در شکل کاملی از نیاز مصوّر می سازند. تخیل می تواند نشانه های ادراک را توأم با حقیقت، به صورت یک کلیت قابل شناخت به مرحله ظهور برساند.

 

داشتن تخیل قوی و شوق به خیال پردازی، یکی از نشانه هایی است که هر کسی می تواند با درک آن، استعداد نویسندگی خود را دریابد. در واقع، لحظه ای که ذهن به صورت کلی در بر خورد با تصاویر ادراکی مجموعه ای از شناخت را به وجود می آورد، هر تصویر منعکس شده در بازتاب روشنی از حقیقت بیان می شود. در این حالت، فرد می تواند از قوه خیال خویش کمک بگیرد و تصاویر روشنی از شناخت را در قالب واژه هایی مناسب با معنی ارائه دهد.

 

تخیل پردازی به صورت کلی، مجموعه ای از نیازهای انسان است که به صورت یک کلیت از حجم غریب یافته های ذهن، تصاویر پر معنایی از حقیقت را آشکار می سازد. در واقع، خیال مرز بین حقیقت و مجاز است که به شکل قابل توجهی، این امکان را به انسان می دهد که از یک جزء، کلیتی قابل شناخت به وجود آورد که خود، تصویری از نیازهای پنهان انسان هاست و هر فرد می تواند با درک این نیاز و تصویرگرایی ذهن، به استعداد نویسندگی خود پی ببرد.

 

 

۵) سخنوری:

با توجه به اینکه ارتباط مستقیم و دو جانبه ای بین گفتار و نوشتار وجود دارد، بین توانایی های این دو مقوله، حس مشترکی است که انسان می تواند از نشانه های موجود در ذهن و اندیشه کمال یافته اش در جهت رشد باورهای درون بهره مند شود. این احساس، در واقع نشانه ای از درک و دریافت تصاویر شناختی است که می تواند به حس مشترک بین زبان گفتار و نوشتار جهت بخشد. به دنبال این احساس، هر تصویری که از این نشانه ها منعکس می گردد به صورت راهبردی، بر تغییر و دگرگونی مفاهیم شناختی تأثیر می گذارد و مجموعه غریبی از ادراک را به وجود می آورد.

 

قدرت سخنوری، یکی از نشانه هایی است که بیانگر حس نویسندگی در افراد بوده. کسی که می تواند به صورت کاملاً منسجم و در حد متعالی، از واژه ها و مفاهیم در گفتار خود استفاده کند ، استعداد و قدرت نویسندگی و خلق اثر را نیز دارد. نوشتن، توانایی بیان گفتار در قالب جملات است که برگرفته از ذهن سرشار از معانی و الفاظی به شمار می آید که تحول بخش نشانه های ادراکی و صور شناختی است.

 

کسی که به قدرت تکلم و مسلط بودن بر گفتار و سخنوری خویش پی برد، باید به این استعداد نیز توجه نماید؛ زیرا منشأ هر نوشتاری گفتار و اندیشه ای متعالی است، پس با این ارتباط مستقیم و دوجانبه، هر نیازی تحت تأثیر باورهای عقیدتی به صورت یک کلیت مورد توجه قرار گرفته و تصویر روشنی را در ذهن به وجود می آورد. سخنوری، راهگشای بیان مفاهیم ذهن و بهره مند شدن از واژه های مناسبی است که تصویر روشنی از مجموعه افکار انسان را نشان می دهند. با نوشتار، ذهن خلاق توأم با قدرت بیان، در قالب نوشته ای کامل آشکار خواهد شد.

 

گفتار، تو را در اوج پرواز آرد

در موج سخن قرین این راز آرد

تا عشق عیان شود ز هر گفتارت

گر رفت بدان دوباره ات باز آرد

 

۶) داشتن حس تجزیه و تحلیل امور:

قدرت و توانایی ارائه مطلب، از ذهن سرشار از معانی انسان نشأت می گیرد. در واقع، آنجه مربوط به جنبه های ادراکی و نشانه های شناختی انسان می شود، در یک تصویر کلی از حقایق با کلیت پردازی های خاص به مرحله ظهور می رسد. هر جزئی که در کلیت اندیشه انسان حضور دارد، در واقع در ارتباط مستقیم با دیگر نشانه های ادراکی، از حقیقت مجموعه کاملی می سازد که در قالب مفاهیم شناختی، قابل بیان بوده و می تواند به صورت رمز و نماد در هر جزء شناخته شده فکر حضور پیدا کند.

 

قدرت تجزیه و تحلیل یکی از توانایی هایی است که به انسان این امکان را می بخشد تا به استعداد نویسندگی خود پی ببرد؛ زیرا توانایی درک و شناخت مفاهیم، تجزیه و تحلیل معانی و بیان واژه های مناسب با معنا، به عنوان یکی از توانایی های ذاتی انسان به شمار می آید. در واقع، هر انسانی متمایل به درک حقیقت و کنجکاوی است، فقط درجه این تمایل در افراد مختلف متفاوت است.

وقتی انسان به درک صحیح و شناخت کاملی از حقایق جامعه می رسد، با تصویر روشنی از حقیقت رو به رو می شود. این تصویر، وی را برای درک مجهولات ذهن به بررسی و تجزیه و تحلیل ترغیب می نماید. همین حس به صورت مستقیم با قدرت بیان و نوشتار ارتباط برقرار می کند تا آنجا که اغلب افرادی که متمایل به بررسی و جزئیت پردازی های خاص هستند، دارای این استعداد بوده و تلاششان خلق یک اثر علمی در مباحث مورد مطالعه و تحقیق بوده که به صورت کلی، بیانگر توانایی و استعداد نویسندگی آنهاست.

 

۷) حقیقت طلبی:

در وجود هر انسانی، نشانه های غریبی وجود دارد که وی را برای یافتن حقیقت به هیجان وا می دارد. اشتیاقی که در درون انسان سبب رشد و شکوفایی اندیشه و درک صور شناختی گشته و به وی این امکان را می دهد که برای دریافت حقایق پنهان، ز هر جلوه پندار تصویری از معرفت را مصور سازد که خود به صورت جانبی، سبب تغییر و دگرگونی نیازهایش خواهد بود. با حس حقیقت طلبی و ارتباط با عالم خارج از ذهن، طی دریافت نشانه ها و شاخص های رفتاری، این توانایی نیز به مرحله فعلیت می رسد.

 

لحظه ای که انسان در حجم غریب یافته های ذهن دچار تردید می شود، تصویر روشنی از ادراک در ذهن وی به وجود می آید که در واقع، با نشانه های غریب اندیشه همخوانی دارد. این نشانه ها، گاه آنقدر افکار وی را تحت تأثیر قرار می دهند که از هر شاخص قابل تعریف، در رد و پذیرش نیازهایش کمک می گیرد تا بتواند از باور روشنی که از موضوعی خاص در ذهنش مصور گشته، به حقیقت دست یابد.

 

تا در پی این حقیقتی، پیروزی

زین شعله بی نشان چراغ افروزی

اندیشه کاملت چو رسوا گردد

دان غرق چنین حقیقتی، بهروزی

 

حقیقت طلبی، حس خاصی است که به انسان این امکان را می بخشد تا به صورت غیر مستقیم از ذهن نا خودآگاه در زمینه بیان این احساس بهره مند شود، در واقع، همین احساس است که به انسان می فهماند که استعداد نویسندگی را دارد، پس با این حس به کلیه شناسه های رفتاری خود جهت بخشیده و یک کلیت قابل تعریف از خواسته هایش را به وجود می آورد. این مطلب، بیانگر تصویرگرایی ذهن و درک واقعیت های شناختی است و می تواند راهگشای انسان باشد.

 

۸) تصویر نگاری ذهن:

ذهن پیچیده انسان، همواره با صور ناشناخته ای رو به روست که مسیر ادراک وی را تحت تأثیر قرار می دهند. این تصاویر، بازتاب نشانه های ادراکی و رشد باورهای انسان هستند که تنها با یک تصویر حقیقی ارتباط دارند. مصور نمودن این دریافتهای ادراکی، بیانگر توانایی های شناختی وی بوده که به مصور ساختن حقیقت و بیان باورهای انسان معنا می بخشد. هر تصویر، بیانگر معنی و مفهوم خاصی است که فرد از درک حقیقت در ذهن خود دارد و می تواند راهگشای وی در مسیر خواسته هایش باشد.

 

قدرت تصویر نگاری ذهن انسان، می تواند یکی از شاخص های شناخت استعداد نویسندگی در وی باشد، زیرا کسی که قدرت تصویر معانی و مفاهیم خاص را دارد، می تواند این تصویر را در واژه ها و معانی مورد نظر ذهن خود آشکار نماید. در واقع، تصویر نگاری ذهن یکی از ویژگی های هر نویسنده ای به شمار می آید، زیرا با این خصوصیت ، بسیاری از حقایق و معانی قابل درک به تصویر می آیند و اینگونه حقیقت از مجاز جدا شده و اصل جای فرع می نشیند، پس هدف نهایی محقق می گردد.

 

در صفحه ذهن رنگ و تصویر نکوست

هر نقش و نگار، آب پاکی به سبوست

هر نقش بُوَد نشان تصویر دگر

این جلوه و رنگ، غرق حیرت خود اوست

 

وقتی انسان به درک این خصوصیت ذهن خود رسید، از هر نقش و تصویری که در زمینه رشد باورهایش واسطه بوده کمک می گیرد تا بتواند نشانه های واقعی این نیاز را در قالب صور حقیقی نیاز به مرحله ظهور برساند، پس واژه ها را واسطه ای قرار می دهد تا بتواند این نشانه ها را وسیله مصور ساختن حقایق قرار دهد.  در این حالت ، شناخت حقیقت آغاز نوشتن و حرکت وی در مسیر نویسندگی خواهد بود، پس زمانی که انسان به این حس دست یافت، استعداد نویسندگی را هم با تمام وجود درک خواهد کرد.

 

ملیحه هدایتی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *